عقل فعالعقل فعال، عقل دهم در سلسله عقول طولی است و در لسان شرع به نامهای روح القدس ، شدید القوی، جبرئیل و ملائکه مقربین نامیده میشود. [۱]
فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، سجادی، سیدجعفر، ج۱، ص۳۳۹.
۱ - عقل فعال واسطه در فیضاین عقل فیض دهنده و واسطه در فیض به موجودات علم کردن و فساد است و عقول و نفوس انسانی را از قوه به فعل در میآورد و صورتها را به اشیاء و مواد میبخشد و نفوس را از مرتبه هیولائی به کمال مستفاد خود میرساند. [۲]
الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد، ج۳، ص۴۳۱، قم، مصطفوی، ۱۳۶ش، چ سوم.
۲ - وجه تسمیهتسمیه این عقل به عقل فعال بدین جهت است که: اولا: ایجاد کننده نفوس بشری و خارج کننده آنها از قوه به قعل است. [۳]
دانشنامه علایی، بخش طبیعیات، بوعلی سینا، حسین بن عبدالله، ص۱۲۳، تهران، دانشگاه بوعلی سینا، ۱۳۸۳ش، چ دوم.
ثانیا: خودش، از تمام جهات بالفعل است. [۴]
فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، سیدجعفر، ج۳، ص۳۲۱، تهران، نشر موسسه مترجمان و مؤلفان ایران، ۱۳۶۲ش، چ اول.
ثالثا: ایجاد کننده این عالم و افاضه کننده صورتها بر عالم محسوسات است. [۵]
فرهنگ فلسفی، صلبیا، جلیل، ص۲۷۳، ترجمه منوچهر صانعی، تهران، نشر حکمت، ۱۳۸۱ش، چ دوم.
۳ - ضرورت عقل فعالعقل فعال بدین علت ضروی است که چون معقولات در نفس، در کمال قوت هستند و به فعلیت درمی آیند، پس باید چیزی که یکی از عقول ده گانه است و از ماده بودن مبرا است ولی به عالم ماده نزدیکتر است وجود داشته باشد تا منشا این تحول باشد [۶]
نهایه الحکمه، طباطبایی، محمدحسین، ص۳۰۸، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ق، چ شانزدهم.
و آن چیزی نیست جز عقل فعال و این امر پس از آن صورت میپذیرد که استعداد نفس به فعلیت درآمد و کامل گردید. در این زمان ، نور عقل فعال بر آن اشراق میکند و نفس را به مرحله بالفعل میرساند و مدرکات و متخیلات آن را «معقول بالفعل» میکند. [۷]
فرهنگ اصطلاحات اسلامی، ج۳، ص۳۲۰.
۴ - عقول ده گانهمساله پیدایش عقول دهگانه، از قدیم الایام در آراء فلاسفه بوده است، انکساکوروس، اولین فیلسوف عقلی است که قائل به «عقل مفارق» بوده است. پس از آن، صور ارسطو ، کلیات سقراط و مثل افلاطون مطرح شد و در اثر طرح ایراداتی بر آنها، فلاسفه قواعدی را درست نمودند و جهان را به مجردات و مادیات تقسیم نموند و برای هر یک، مراتب و طبقاتی را قائل شدند. در طرف اجرام و سلسله مراتب وجود، منتهی به عناصر؛ هیولی و مادة المواد و در طرف مجردات، منتهی به عقل دهم و نفوس ناطقه بشری میشود. منشا صدور نفوس جزیی را عقل فعال نامیدهاند که به وسیله آن نفوس بشری بر بدنها و اجساد، فیض میگردد. [۸]
فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، سیدجعفر، ج۳، ص۳۲۰.
حکما، براساس دلایلی معتقدند که در باطن جهان ، موجودی واسطه قرار دارد که هم به ذات خود، شعور دارد و خویش را درک میکند و هم به علت خویش و هم به معلولات خود این موجود در هیچ ماده و جسمی حلول ندارد و به هیچ پیکری تعلق ندارد. فوق زمان و مکان است. از مبدا خویش فیض میگیرد و به جهان میرساند. تمام ادراکها و شعورها و قدرتهای این جهان به فیض و مدد اوست و نظر به اینکه خود آگاه و غیر ماده است، عقل نامیده میشود و چون واسطه فیض بین مبدا کل و جهان است و نیروئی فعال است آن را «عقل فعال» میخوانند. [۹]
مجموعه آثار، مطهری، مرتضی، ج۱۳، ص۱۳۴، مقالات فلسفی، تهران، نشر صدرا، ۱۳۷۴ ش، چ دوم.
نظریه استناد موجودات به عقل دهم مربوط به حکمای مشاء است. آنان اعتقادی به عقول عرضی ندارند و هر آنچه در عالم ماده وجود دارد را به عقل واحدی که در سلسله طولی در آخرین مرتبه قرار دارد، استناد میدهند. فلاسفه اشراقی که معتقدند به عقول عرضی در آخرین مرحله از سلسله عقول طولی هستند، این نظر را قبول ندارند و قائلند که هر کدام از این عقول عرفی، نوعی از انواع مادی را ایجاد میکند و امور همان نوع را تدبیر میکند. این نظریه که از «مثل افلاطون» گرفته شده است، وجود افراد انسان و کمالاتی که به او میرسد را به جوهری مجرد عقلی به نام «رب النوع یا مثال» انسان مستند میکند. [۱۱]
نهایه الحکمه، علامه طباطبایی، ص۳۰۸.
۵ - در نگاه امام خمینیامام خمینی عقل فعال را مکمل و مربی بشر میداند که به اذن حقتعالی وحی را به انبیاء (علیهمالسّلام) میرساند و به اولیا (علیهمالسّلام) الهام میکند و به علما تعلیم میدهد. [۱۲]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۵۵۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
عقل فعال در لسان شریعت همان جبرئیل است امام خمینی در اثبات عقل فعال از طریق نفس به دو برهان اشاره میکند: ۱- نفس موجودی است که پس از حدوث از مراتب جسمانی بهتدریج از قوه به فعلیت درآمده، معقولات اولی و سپس معقولات ثانوی و نظری را درک میکند اما نفس در این حرکت نیازمند محرک است و خود نمیتواند محرک خود باشد همچنین قوه یا هیولی، عرض جسم، جسمانی نیز نمیتوانند محرک نفس باشند زیرا آنها نیز نیازمند محرک هستند. تنها عقل و امر مجرد صلاحیت محرک بودن نفس را دارد، زیرا عقل فعال در مرتبهای قرار دارد که نفس میتواند با ساحت تجردی خود با آن مرتبط و متحد گشته، کسب فیض کند و به حرکت ارتقایی خود بپردازد. [۱۳]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۹۳-۴۹۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
۲- در ادراک محسوسات قوه مدرکه غیر از قوه حافظه است، زیرا برخی محسوسات درک میشوند و سپس مورد غفلت واقع میشوند دوباره بازمیگردند و چون قوهٔ مدرکه قوه انفعالی است و قوه حافظه و تذکر، قوهٔ فاعلی است، ممکن نیست منفعل عین فاعل باشد، از طرفی انسان دو عقل مجرد ندارد تا با یکی مجردی را درک و با دیگری حفظ کند از این روی مخزن در مجردات، موجود عقلانی و عقل فعال است. [۱۴]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۹۴-۴۹۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
امام خمینی براهین منکران اتحاد نفس با عقل فعال را نقد کرده [۱۵]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۸۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
و قائل است وحدت نفس با عقل فعال، وحدت عددی تقابلی نیست، بلکه از سنخ وحدت حقه حقیقیه است. [۱۶]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۹۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
امام خمینی درباره چگونگی ارتباط عقل فعال با موجودات، وجه خاصی برای هر موجودی قائل است که با موجود دیگر این ارتباط نیست و این امر مستلزم جز جز شدن عقل فعال نمیشود. [۱۷]
خمینی، روح الله، تعلیقه بر فوائد الرضویه، ص۹۲-۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
[۱۸]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۳۷۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۶ - پانویس۷ - منبع• سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عقل فعال». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : دیدگاه های فلسفی امام خمینی
|